احتمالاً شما هم عکس دیوارنوشته‌ای را دیده‌اید که نوشته بود «بعد از مهسا همه چیز به یک مو بند است.» این روزها ایران، ملتهب و خشمگین است. یکی از جلوه‌های این خشم، گیسوبران یا بریدن مو است.

ویدیوهایی که این روزها بازنشر می‌شود و گیسوانی که بریده می‌شوند، ریشه‌ای کهن‌تر دارند. برای خودم سوال بود این آیین گیس‌بریدن از کجا می‌آید. کمی جستجو کردم و فعلاً این‌ها را پیدا کردم.

به آیین بریدن مو در ایران، گیسوبُران یا زُلف گشودن هم گفته می‌شود. ظاهراً این آیین ریشه‌ای در اسطوره‌های بین‌النهرین دارد. در این آیین‌ها، زنان موهای خود را که نماد باروری بود می‌بریدند. اینکه چرا مو در اسطوره‌های بین‌النهرین نماد باروری است، جای سوال دارد. اگر پیدا کردم به همین نوشته اضافه‌ش می‌کنم.

در شاهنامه فردوسی هم «فرنگیس» (همسر سیاووش، شاهزاده ایرانی) پس از شنیدن خبر مرگ شوهرش، موهای خود را می‌برد:

«همه بندگان موی کردند باز

فرنگیس مشکین کمند دراز

برید و میان را به گیسو ببست

به فندق گُل ارغوان را بخَست»

در کتاب ادبیات دبیرستان هم بخشی از داستان «سووشون» سیمین دانشور، به همین ماجرا اشاره می‌کرد. حتی ظاهراً درخت گیسو هم داشته‌ایم که زنانی که شوهر یا برادرشان کشته شده بودند، گیس‌های بریده خود را از شاخه‌های آن آویزان می‌کردند.

دختر مینو مجیدی، بر مزار مادر با گیسوان بریدهما سوگواریم و خشمگین. خشمگین نسبت به آنچه که در حال رخ‌دادن است. امروز به هر کجا که نگاه کنیم، درخت گیسو را می‌بینیم که چند نفر پای آن ایستاده‌اند و با نگاهی خیره موهای خود را در دست دارند. این نگاه‌ها، این گیس‌های بریده تکثیر می‌شود.