ناداستان

برخی وقت ها که به بزرگ تر ها گوش می کنی، نسل های قبلی خودم را می گویم. از کار می گویند از اینکه کار جوهره ی مرد است. اما کار چیست و چگونه کار جسم و روان آدم را عوض می کند؟ ناداستان در شماره ی دوم خودش به سراغ کار رفته است.

ناداستان ترجمه ی فارسی nonfiction است. پس از جدایی تحریریه سابق همشهری داستان همان تحریریه که نمی توانست از داستان دست بکشد؛ دو نشریه دیگر عرضه کرد. یکی سان و دیگری ناداستان. درباره ی سان بعدا می نویسم. ناداستان در روزهای آخر اسفند منتشر شد و من اولین شماره ی آن با موضوع خانه را از مشهد خریدم. دومین شماره ی ناداستان همین خرداد ۹۸ منتشر شده است با موضوع کار.

ناداستان ۲ در ۲۱۶ صفحه چاپ شده است. صاحب امتیاز مجله آرش صادق بیگی است و سردبیر مجله هم محمد طلوعی.

ناداستان چهار بخش اصلی دارد: روایت های مستند، روایت های زندگی، روایت های کهن و مشق ناداستان.روایت های مستند روایت های واقعی از آدم هایی که کارهای عجیبی دارند؛ از ساقی گل گرفته تا دونرها و سارو ها .روایت های زندگی برش هایی از زندگی است که با کار عجین شده است.روایت های کهن اما کار را در ادبیات کهن فارسی بررسی کرده است.

مشق ناداستان هم هر بار آموزشی درباره ی ناداستان منتشر می کند. در واقع مشق ناداستان یک آموزش کوتاه درباره ی این سبک نوشتن است.

روایت های مستند

الا یا ایها الساقی

در روایت های مستند اولین روایت را آرش صادق بیگی نوشته است. او به سراغ سوژه ای رفته است که احتمال می رفته در هنگام نگارش آن روایت به زندان برود. صادق بیگی یک روز را همراه با یک ساقی گل در خیابان های تهران همراه شده است و ناداستان خواندنی را نوشته است.

بخشی از روایت الا یا ایها الساقی:

یادمه فرداش با یه سرباز فرستادن مون شاپور. آژانس گرفتم، جنس های شین هنوز تو پولیورش بود، یه پولی دادم سربازه رفت از دکه واسه مون پیپر خرید با دستای بسته سخت ترین پیپر دنیا رو پیچیدیم. تلفنش زنگ می خورد جواب هم می دهد اما قبلش رو به من می گوید: ( باور کن، چت و پاره رفتیم پیش قاضی.)

دریا مهربان است

در روایت دریا مهربان است نسیم مرعشی به سراغ مردمان جزیره نشینی رفته است که همه چیزشان را از دریا می گیرند. نسل در نسل دریا با آن ها مهربانی کرده است و خرج زندگی شان را از دریا درآورده اند.

بخشی از روایت دریا مهربان است

همیشه ماهیگیری هست که آرام، طوری که خواب آن هایی که تکه ی دیگر شبانه روز دریا بوده اند به هم نخورد، خیابان های خاکی روستا را پایین می رود تا برسد به دریا، قایقش را روشن کند و به سمت عمیق ترین خلوتش با دریا برود. دریا شب ها نمی خوابد ماهی ها هم و ماهی گیرها. ماهی گیرهای نیمه شب را به ساحل پس می دهد و سه چهار ساعت بعد ماهیگیرهای دم صبح را می گیرد.

مرز فروش

یکی دیگر از روایت های خواندنی این شماره ی ناداستان را عالیه عطایی نوشته است. روایت الا یا ایهاالساقی و مرز فروش دو روایتی هستند که از کلیشه های شغل های عادی خارج شده اند. در واقع آن ها راوی شغل هایی هستند که جامعه در ظاهر همیشه آن ها پس زده است.مرز فروش روایتی از قاچاق انسان در مرز ایران و افغانستان است. این روایت به نظرم آنقدر بکر آمد که فقط می توانم یک جمله اش را روایت کنم.

بخشی از روایت مرز فروش نوشته ی عالیه عطایی

اما تصویر کلیشه ای قاچاقچی وقتی آفتاب نزده وضو می گیرد و به نماز می ایستد کامل می شکند و انگار روی دیگر بازی است.

لیگ مردان شگفت انگیز ، روایت از کارهای نو در دنیای نو

امیر علی صبور و علی ویل در این روایت به سراغ دفتر کارهایی رفته اند که عمر چندانی ندارد، یعنی سرعت تغییرات بالای تکنولوژی و نیاز به فضای کاری جدید منجر به شکل گیری آن ها شده است. آن ها از دفتر کارهای اشتراکی و فضای کار اشتراکی حرف می زنند و به سراغ افرادی رفته اند که آن جا را به یک دفتر شخصی ترجیح داده اند.

بخشی از روایت لیگ مردان شگفت انگیز نوشته ی امیر علی صبور و علی ویل

به عنوان یک موجود اجتماعی اینجا بیشتر حس در اجتماع بودن داری، گیم آوترونز هم لازم نیست خودت همه اش را دانلود کنی، بقیه ای که اینجایند دانلود کرده اند و به تو هم می دهندش.

شغل: بدون عنوان

بنفشه رحمانی هم یکی دیگر از عجیب ترین کارها را نوشته است. خیلی ها علاقه دارند که بچه دار شوند اما به دلیل مشکلات جسمی نمی توانند. رحمانی در این روایت از زنانی گفته است تخمک خود را می فروشند و یا رحم خود را ۹ ماه اجاره می دهند.

این روایت هم آنقدر جذاب و خواندنی است که خودتان باید بخوانیدش.

بخشی از روایت شغل: بدون عنوان

بعضی ها می گویند آمپول هایی که باید بزنیم ضرر دارد و ممکن است باعث سرطان تخمدان بشود. خب بشود. مگر آلودگی هوا و پارازیت و هزار تا کوفت دیگر ضرر ندارد؟ مگر سیگار و قلیان سرطان زا نیست؟ تازه کار ما ثواب هم دارد. خیلی کسانی که اینجاها می آیند زندگی هایشان دارد به خاطر بچه از هم می پاشد.)

روایت کار بی کار نوشته ی استیون گرین هاوس و ترجمه ی نسیم توکلی

کار بی کار یک ناداستان است که نسیم توکلی آن را ترجمه کرده است. ناداستانی که روایت کننده ی کارگری است که کار خود را در کارخانه ی جنرال موتور از دست داده است.

بخشی از روایت کار بی کار

کرکهیل هم مثل میلیون ها کارگر دیگر در کشورهای داراتر، خطر رقابت با کارگرانی را که در جاهایی مثل چین، مکزیک یا کره‌ی جنوبی دستمزد کمتر می گیرند حس می کند. او شاهد بوده که این فشارها بدنه‌ی اصلی تولید آمریکا را فرسوده کرده. مدیران جنرال موتورز و خیلی شرکت های دیگر هشدار می دادند که اگر کارگرهای آمریکایی توافق نکنند سریع تر کار کنند یا قبول نکنند مزایایشان کم شود شاید کارخانه هایشان بسته شود و شغل هایشان برود آن سوی آب ها.

ناداستان خون به پا می شود؛ روایتی از پاک کننده ی صحنه ی مرگ نوشته ی اندی منیکس و ترجمه ی امیر دیلمانی

این یک ناداستان است که ممکن است حال تان را به هم بزند. اینکه هر روز لباس های مخصوص بپوشید و بروید باقی مانده ی اجساد که یا خودکشی کرده اند و یا دیگری آن ها را کشته است را از روی زمین جمع کنید و اوضاع را طوری مرتب کنید که انگار آب از آب تکان نخورده است موضوع این ناداستان است.

ناداستان که روایت کننده ی زندگی برگ است که دقیقا همین کار را می کند، یک کثافت کاری را تمیز می کند. به نظرم خواندن این یکی را هم از دست ندهید.

 روایت های زندگی

دو واحد تاریخ تئاتر

در بخش روایت های زندگی اولین روایت، روایتی از جعفر مدرسی صادقی است. دو واحد تاریخ تئاتر بخشی از خاطرات کودکی او و چگونگی ایجاد علاقه به تاتئر را از زبان خودش می گوید.

بخشی از ناداستان دو واحد تاریخ تئاتر

من توی جشن پارسال و سال قبل از پارسال جایزه گرفته بودم، اما امسال از همین حالا می دانستم که از جایزه خبری نیست. این سه چهار هفته ای که هر شب و هر شب می رفتم باشگاه و آن هم درست وقتی که چیزی نمانده بود به امتحان های آخر سال، به قول مادرم پاک هواییم کرد. هوای درس خواندن را از سرم بیرون کرد و هوای دیگری به سرم انداخت.

ناداستان کشتن آرزو در هزار و نود کلمه از آیدا احدیانی

این ناداستان روایتی است از چیزی که از یک جایی در کار آرزو می شود، خصوصا اگر کار را دوست نداشته باشی و برای گذران امور تن به آن داده باشی. بازنشستگی رویایی است که بعضی ها برایش هر کاری می کنند.

بخشی از روایت کشتن آرزو در هزار و نود کلمه

در این لحظه اگر من داستانی بنویسم عبارت آغازینش این خواهد بود: ( محکوم به حبس چهل ساله آخرین ساعات محکومیتش را می گذراند که فهمید آخرین انسان بازمانده‌ی روی کره‌ی زمین است.

ناداستان چیزی که میلیاردرها ندارند نوشته ی کرت ونه گات با ترجمه ی محمدرضا فرزاد

این ناداستان ترجمه ی یک سخنرانی است از کرت ونه گات. او در این سخنرانی سعی کرده است پاسخی پیدا کند برای سوال چرا کار می کنیم؟

روایت های کهن

روایت های کهن سه روایت است از ادبیات کهن فارسی. نیرنگستان از کلاه بردارانی گفته است که در زمان های قدیم کلاه مردم را برداشته اند. اگرچه امروز کلاه برداری شکل های جدیدی پیدا کرده است اما ماهیت این کار تغییری پیدا نکرده است.

صناعت مامایی روایتی است از ابن خلدون درباره ی مامایی. مامایی کاری است که گذشته ی طولانی دارد، قانون طبیعت که باید برای حفظ نسل تولید مثل کرد این شغل را از اولین کارهای بشر درآوده است. اولین ماماها هم هم خود مادران بوده اند.

غل و غش هم توصیه هایی است درباره ی کارهای مختلف، اینکه در هر کاری باید چه کرد و آداب و رسوم درست انجام یک کار چیست؟

بخشی از روایت غل و غش

چشم پزشکان دوره گرد اغلب غیرقابل اعتماد هستند زیرا بی دین اند شایسته نیست که کسی برای معالجه به آنان اعتماد کند و کحل ها و داروهای ایشان را به کار برد زیرا بعضی از آنان داروهایی از نشاسته و صمغ می سازند و آن را به رنگ های گوناگون رنگ می کنند: داروی سرخ را با سنج و سبز را با زردچوبه و نیل سیاه را با اقاقیا و زرد را با زعفران می سازند و بعضی کحل (داروی مالیدنی) را از هسته‌ی هلیله  و فلفل تهیه می کنند. تقلیات دارویی ایشان بسیار است.

فراخوان یک تجربه با موضوع سفر نرفته

ناداستان این بار از خوانندگانش خواسته است که می توانند از سفرهایی که نرفته اند و هنوز ته دلشان حسرتش مانده است برایش بنویسند. اگر علاقه مند هستید جزئیات بیشترش را در سایت ناداستان دنبال کنید.

در کارستان هم تعدادی از روایت هایی که خواننده های ناداستان برای مجله  ارسال کرده اند چاپ شده است با موضوع یک تجربه یک کار.

در آخرین قسمت مجله هم مشق ناداستان را داریم.

گشایش ها نوشته ای از تئودور چینی است که نیلوفر امین زاده آن را ترجمه کرده است و به روش نمایشی و خلاصه ای در ناداستان پرداخته است.

تجربه ی من از ناداستان

هم سان و هم ناداستان برای آدمی که روز ها و شب هایش را هزار فکر مشغول کرده است، تجربه ای است متفاوت. برای خواندن و لمس کردن آن هم بدون اینکه بخواهی چیزی یا کسی را قضاوت کنی. ناداستان روایتی است که قضاوتی نمی کند و خواننده اش را در موقعیتی قرار می دهد که دلمشغولی های زندگی عادی این فرصت را از او گرفته است.

ناداستان را می توانید با مراجعه به سایت ناداستان بخوانید. طاقچه هم نسخه‌‌ی الکترونیکی آن را منتشر کرده است. راستی در کتاب فروشی ها هم می توانید پیدایش کنید و البته اینستاگرام ناداستان اینستاگرام ناداستان را هم از دست ندهید.