عدالت یک کلمه انتزاعی است. کلمهای که وقتی دو نفر به آن فکر میکنند، الزاماً یک تصویر، یا تعریف یا حتی ایده واحدی در ذهنشان شکل نمیگیرد. احتمالاً همهی ما…
داستایوفسکی نویسنده محبوبم نیست. با هیچکدام از روسها به جزء چخوف نمیتوانم ارتباط بگیرم. اسامی شخصیتهایی که خلق میکنند، توی ذهنم نمیماند. طولانی مینویسند و چند صفحه را به صحنهای…
در کتاب کلیسای جامع که مجموعه چند داستان کوتاه از ریموند کارور است، نویسنده ۲ جستار کوتاه درباره شور و نوشتن درج کرده؛ نوشتههایی عمیق، ساده و تاملبرانگیز. بخشهایی از…
«دیروز مامان مُرد.» هنوز هم این جمله یکی از تاثیرگذارترین شروعهای ادبیات جهان است. کامو با این جمله بیگانه را شروع میکند. با مرگ شروع میکند. مفهومی که همهی ما…
گزارش هفتگی این هفته را با تاخیر منتشر میکنم. درباره چیزهایی که دیدم، خواندم، شنیدم و تجربه کردم. درباره ممسیس این هفته بیشتر با مفهوم ممسیس آشنا شدم. ممسیس (Mimesis)…
سال ۹۶، اولین سالی بود که به صورت جدی وارد بازار کار شدم. توی یک دفتر در بلوار کشاورز نشسته بودم و مدیرم از من خواسته بود که درباره سئو…
بیژن نجدی، شاعرترین داستاننویسی است که تا به حال خواندهم. اول به این وصیت که در صفحات اول «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» نگاه کنیم: نیمی از سنگها، صخرهها، کوهستان…
از آلاحمد روشنفکر (؟) بدم میآید. جلال از تبار دههی ۴۰ شمسی بود که آرزویش بازگشت به خویشتن و مبارزه با غربزدگی است. کتاب غربزدگیش سالادی از کلمات بیمعناست که…
گرما، بیبرقی و بیاینترنتی چاشنی روزهای داغ تابستان ۱۴۰۴ است. امّا بدون کار، دیدن و شنیدن حداقل من یکی نمیتوانم از این روزها عبور کنم. آینده مبهم است اما تلاش…
احتمالاً اگر از من یا شما بخواهند درباره پدر و مادرمان چند خطی بنویسیم به دو گروه تقسیم میشویم. گروهی که یکسره دست به ستایش والدین میزند. این گروه میتواند…