فکر می‌کنم اولین بار دوم دبیرستان برای اولین بار اسم محمد علی بهمنی را شنیدم. معلم ادبیات باسوادی داشتیم و هرزاگاهی از شاعرهای معاصر هم شعر می‌خواند. دو تا از بهترین خاطرات آن روزهای ۱۶ سالگی آشنایی با این شعرها بود. همان‌وقت‌ها مجموعه اشعار بهمنی را خریدم و چند ماهی با شعرهایش عیش کردم.

الان مدت‌هاست کمتر شعر می‌خوانم. امشب می‌خواستم اولین پست سال جدید را بنویسم. اتفاقی همان مجموعه شعر را برداشتم. چند شعر خوب را رد کردم. این چند بیت حسابی به دلم نشست. کوتاه، موجز و خیال‌انگیز!

خاکِ خاک هم که باشم

باغچه‌ای به قواره‌ی من

در خانه‌ات

می‌توانی که داشته باشی

{ جنگل روحم، از آنِ آسمان}

تو به همین

یک متر و شصت و چند سانتی‌متر

بیاندیش

فردا را چه دیدی؟

شاید کمی قد کشیدم

یا تو

به گلدانی از من

در اتاقت

خرسند شدی.

برچسب گذاری شده در: