رمان همسایه ها یکی از پرتیراژترین رمانهای ادبیات فارسی است. البته از این تیراژ بالا تقریباً چیزی به نویسنده آن نرسیده است. در چند هفته گذشته فرصت داشتم و این رمان را خریدم. اولش میخواستم سری به انقلاب بزنم و از دستفروشیهای تهیه کنم. اما بعد به خاطر کرونا و دردسرهای رفتوآمد پشیمان شدم.
بالاخره آنقدر گشتم تا توانستم یکی از همان نسخههای اولیه را تهیه کنم. نسخهای مربوط به سال ۵۳، یعنی اولین چاپ رسمی همسایه ها. در این نوشته میخواهم نگاهی به این رمان داشته باشم. پیشنهاد میکنم اگر میخواهید با یکی از بهترین رمانهای فارسی آشنا شوید، تا انتهای مطلب را بخوانید.
درباره احمد محمود، نویسنده بزرگ رئالیست
احمد محمود یکی از بزرگترین رمان نویسان ایرانی است. همسایه ها اولین رمان محمود است. البته شهرت و حرفهای بودن محمود را میتوان در همه آثارش مشاهده کرد. رمان زمین سوخته او یکی از بهترین و تأثیرگذارترین رمانها درباره جنگ ۸ ساله ایران و عراق است. محمود متولد خوزستان است. سالها زندگی در جنوب او را بافرهنگ، آدابورسوم اهالی جنوب آشنا کرده است. شاید همسایه ها را بتوان از اولین حضورهای رسمی منطقه جغرافیایی جنوب ایران در دل یک رمان دانست. توصیفات بینظیر او از آبوهوا، وضع مردم و حتی اسامی قدیمی خیابانها به نظر حتی برای اهالی جنوب هم جذاب و خواندنی به نظر میرسد. من فعلاً دو رمان همسایه ها و زمین سوخته را از محمود خواندهام و همین دو رمان تا حدی زیادی چیرهدستی او را بر زبان نشان میداد.
همسایه ها، داستانی فراتر از یک داستان
همسایه ها را محمود در طول سه سال بین سالهای ۴۲ تا ۴۵ نوشته است. پس از نگارش به دلایل مختلفی ازجمله مخالفت ساواک و همچنین سوابق سیاسی خود محمود امکان انتشار رمان را پیدا نکرد. اولین چاپ رسمی رمان سال ۵۳ به همت نشر امیرکبیر اتفاق افتاد. البته پیش از چاپ رسمی، محمود بریدههایی از رمان را در مطبوعات ادبی تهران و اهواز چاپ کرده بود. این کتاب پس از چاپ اول اجازه انتشار مجدد پیدا نکرد. در حقیقت ساواک مانع انتشار مجدد کتاب شد. راستش در جایی خواندم که ظاهراً ساواک شرط گذاشته بود که در دیباچه کتاب ذکر شود که این داستان حاصل واقعی نیست و تماماً حاصل تخیل نویسنده است. همسایه ها بعد از انقلاب ۵۷ و در فاصله بحبوحههای مختلف حکمرانی تا تشکیل وزارت فرهنگ به مدت ۳ سال توسط امیرکبیر و دیگر ناشران بهطور مرتب چاپ شد. پس از سال ۶۱ این کتاب به فهرست کتابهای ممنوعه اضافه شد.
نگاهی به داستان همسایه ها
داستان همسایه ها در دهه سی ایران روایت میشود. دههای که اتفاقات مهمی به خود دیده است؛ از ملی شدن صنعت نفت تا کودتای ۲۸ مرداد. نکته قابلتوجه این است که در داستان کمتر به سالها توجه میشود. در حقیقت محمود بهواسطه روایتی که از دل مردم دارد، نشان میدهد که داستان به فاصله اندکی پیش از ملی شدن صنعت نفت آغاز میشود. خالد نقش اول و قهرمان داستان است. پسری نوجوان که در محله فقیرنشین زندگی میکند. داستان خالدی را روایت میکند که از نوجوانی خام در طول داستان به شخصیتی سیاسی تبدیل میشود. بسیاری همسایه ها را سرگذشت خود احمد محمود میدانند.
چراکه محمود هم در سن ۱۷ سالگی دستگیر و به زندان میافتد. زندگی سیاسی محمود بین سن ۱۷ تا ۲۷ سالگی اتفاق میافتد. زمانی که خودش میگوید: درگیر بازی سیاست شده بودم.
در همسایه ها، شخصیتها و کارکترهای بسیاری زیادی وجود دارد. کارکترهایی که محمود با دقت هرکدام را ساختهوپرداخته است. ممکن است در نگاه اول وجود تعداد زیادی کاراکتر خستهکننده به نظر بیاید. اما همین شخصیتها بخشی از جذابیت این رمان را تشکیل دادهاند.
زبان درخشان، کلید موفقیت همسایه ها
چند وقتی است که در کلاسهای داستاننویسی کاوه فولادی نسب شرکت میکنم. یکی از توصیههایی که کاوه بارها و بارها کرده، مطالعه آثار احمد محمود برای تقویت زبان است. راستش به نظرم اوج هنر محمود در همسایه ها را میتوان در زبان آن دید. زبانی ساده و گیرا که خواننده را با خود همراه میکند. زبان همسایه ها خواننده را با اصطلاحات و عبارات عامیانه جنوبی آشنا میکند. از دیگر ویژگیهای همسایه ها میتوان به توصیفات درخشان، فلش بکها و صحنهسازیهای بینظیر است. محمود به مدد عناصر طبیعی و انسانی در داستان میتواند احساسات خالد را به خواننده منتقل کند.
همسایه ها، چهره رنجدیده احمد محمود
محمود در مصاحبهای میگوید همسایه ها قبل از انقلاب به دلایل سیاسی ممنوع شد. بعد از انقلاب هم این کتاب در زمره کتابهای مستهجن قرار گرفت و بازهم ممنوع شد. به نظرم همسایه ها را میتوان آینهای از چهره رنجکشیده احمد محمود دانست. محمود هیچوقت نتوانست حداقل ازنظر مالی از عایدات همسایه ها استفاده کند.
همسایه ها از نگاه من
من همسایه ها را دوست داشتم. پیش از نوشتن این بلاگ پست هم چندتایی مقاله درباره همسایه ها خواندم. محتوای رمان همسایه ها نگاهی چپ و مارکسیستی دارد. حقیقتاً از این نظر خیلی با همسایه ها ارتباط برقرار نکردم. چراکه حداقل پرسشها و ایرادات زیادی به تفکر مارکسیست دارم. اما از نظر ادبی، حقیقتاً از خواندن همسایه ها لذت بردم. پیشنهاد میکنم اگر این رمان را نخواندهاید، فرصتی برایش فراهم کنید تا از خواندن یکی از مهمترین آثار ادبی ایران محروم نشوید. اگر هم خواندهاید، خوشحال میشوم زیر همین پست نظرتان را بنویسید.
واقعا حرف نداشت ممنون از این وبلاگ خوبت لطفا وبلاگ منم دنبال کنید
سلام
ممنون از لطف شما.